آقا سانسورچی! عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری! ما از پای نخواهیم نشست

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون بابل

به گزارش خبرنامه امیرکبیر صبح چهارشنبه نهم دی ماه 1388 دانشگاه علوم و فنون مازندران شاهد تجمع اعتراضی دانشجویان این دانشگاه بود.
این تجمع در اعتراض به سیاست های برخوردی دولت کودتا با دانشجویان و خیل عظیم معترضین در روز عاشورا بود.
به گزارش خبرنگار خبرنامه امیرکبیر چند صد تن از دانشجویان دانشگاه علوم و فنون با در دست داشتن عکسهای دانشجویان زندانی این دانشگاه (مصطفی حسین زاده، امیر رمضانی و موسی جلالی خواه و همچنین مرتضی حاجی رئیس هیأت امنای دانشگاه علوم و فنون بابل) که در روز عاشورا دستگیر شدند خواستار آزادی آنها شدند.
دانشجویان با سر دادن شعارهای "دانشجوی زندانی آزاد باید گردد"، "دانشجو میمیرد ذلّت نمی پذیرد" و شعارهایی اعتراضی به مدت چند ساعت در محوطه دانشگاه تجمع کردند و همچنین با سردادن شعار "عذا عذاست امروز، روز عذاست امروز، ملت سبز ایران صاحب عذاست امروز" همدردی خود را با خانواده های قربانیان حوادث عاشورا و میر حسین موسوی اعلام داشتند.
در پایان یکی از اعضای انجمن اسلامی به نمایندگی از دانشجویان متحصن بیانیه ای را قرائت کرد و پس از پایان قرائت بیانیه دانشجویان به سمت سلف دانشگاه حرکت کرده و اقدام به اعتصاب غذا در جلوی درب سلف غذاخوری کردند.
دانشجویان همچنین در بیانیه خود خواهان آزادی مرتضی حاجی رئیس هیأت امنای این دانشگاه و وزیر دوره ریاست جمهوری خاتمی شدند.













۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

عکس‌های ظهر عاشورا- 6 دی 88

دیروز تهران عاشورایی دگر بود ...










۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

درگذشت رهبر معنوی جنبش سبز تسلیت باد


وز شمار"شرف"، هزاران بيش!

شب گذشته آيت الله منتظري عزيز درگذشت. گويا بايد "يتيم" و "بر پاهاي خودمان" به صبح آزادي برسيم. بدون همراهي او كه پدر معنوي همه ما بود. مردي كه چتر حمايت هايش، دلجويي هايش، بزرگي هايش آنقدر بزرگ بود كه"همه" را زير خود جاي داده بود. شايد اگر در جايي غير از ايران بود، مي شد باور داشت كه بيماري و كهولت سن موجب مرگ ايشان شده است. اما منتظري در حصري خانگي درگذشت و مسئول مرگ او، رژيمي است كه 20 سال زنداني اش كرد.رژيمي كه دستش به خون آلوده است.
زنداني بيست ساله كه هرگز اجازه نيافت از حصارهايش عبور كند، به مراقبتهاي بهتر پزشكي دسترسي يابد و تن شريف خود را براي داوا در اختيار پزشكان حاذق قرار دهد. او اما چنان بزرگ بود كه حصارها را تحقير كرد و به مدد رسانه جهاني اينترنت، وارد خانه قلب تك تك مردم و جهانيان شد و به دقيق ترين كلمه "عاقبتي به خير" يافت.

درگذشت اين عالم نستوه، خستگي ناپذير و بزرگوار را به بازماندگان ميليوني ايشان تسليت مي گويم. او رفت اما يادگاري گرانبهايي بنام آزادي خواهي و پشت پا زدن به قدرت را براي ما بر جاي نهاد. براستي سواگواري براي او، تقدير از فضيلتي بنام آزادي خواهي است.

پس اي پرچمهاي سياه افراشته باشيد براي اين سوگ.

و اي پرچمهاي سبز، برافراشته شويد براي اميد.

غمي كه با اميد همراه باشد، سوگ سازنده و غم رهايي بخشي خواهد بود. آن پدر تا آستانه آزادي با ما بود، راهش را ادامه خواهيم داد...
بابک داد






دوستان عزیز، برای قرار دادن لوگوی آیت‌الله منتظری از کد زیر استفاده کنید




<FONT color=#000000><SPAN style="position:absolute; left:0px; top:0px;">
<a target=_blank href="http://sabz-shahi3.blogspot.com/" _wpro_href="http://sabz-shahi3.blogspot.com/"><img border=0 src="http://www.fileden.com/files/2007/11/19/1593450/amontazeri.gif " _wpro_src="http://www.fileden.com/files/2007/11/19/1593450/amontazeri.gif " alt="r"></a></SPAN>

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

برنامه محرم سبز

الله اکبر دهه محرم، هر شب، رأس ساعت 10 (رسانه شمایید!)




ماه محرم در سنت مذهبی ایرانیان فقط برای عزاداری نیست، بلکه مهم‌تر از آن، ماه روشنگری و ظلم‌ستیزی است.

برای دریافت اعلامیه در اندازه بزرگ‌تر بر روی تصویر کلیک کنید.

فهرست شهدای جنبش سبز و روزهای اختصاص یافته به آن‌ها (مناسب برای چاپ و تکثیر)

برای دریافت در اندازه بزرگ‌تر روی تصویر کلیک کنید.

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

محرم سبز




محرم فرا میرسد و ملت ایران داغدار است؛ ملت ایران سوگوار است، اما ناامید نیست

امروز کوچه و خیابان و زندان و دانشگاه، غرق به خون مظلومان است. اما بارقه ای سبز در افق، به انتظار نشسته است؛ افقی که اگر فقط یک گام برداریم، پیش پای ما خواهد بود

سالهاست که دیکتاتور، با پول بیت المال، ذوب شدگان دست آموز خود را به جان ملت انداخته است. سالهاست که در خلوت سیاه شب، خون بیگناهان را بر زمین ریخته اند. اما امروز در خیابان آدم میکشند و آدمکشی خود را نمایشنامه میکنند و میگویند که اینها همه اغماض بود و از این به بعد بیشتر می کشیم!ا

فقط 6 ماه، با هم ایستادیم و نترسیدیم و دیکتاتور را چنان خوار کردیم که امروز خود را در پشت یک عکس پاره شده پنهان کرده است. کودتاچیان ترسیده اند و برای پنهان کردن ترس خود، میخواهند مردم را بترسانند. بزدلان مدعی مدیریت جهان، اکنون به آخر خط رسیده اند و تنها راه بقای خود را در خودزنی و نمایشهای مبتذل خیابانی میبینند. آری، ما ثابت کردیم که این بساط ظلم برچیدنی است. این استبداد حقیر، بی شک رفتنی است و ما تا آخر ایستاده ایم

فرصت کوتاه است. نباید به کودتاچیان مهلت دهیم که کشورمان را با تحریم و جنگ نابود کنند. نباید در خانه نشست و گفت استبداد رفتنی است؛ آری چنین است، اما سرنوشت ما، سکوت در برابر ظلم نیست! پس از این همه تحقیر، اکنون در پیشگاه وجدان خود موظفیم که بساط استبداد را به دست خود بر چینیم و این ننگ را از دامن کشور پاک کنیم

محرم، فرصتی است بزرگ برای بریدگان از ملت که همچون حر بن یزید ریاحی، کلاهخود از سر بردارند و به آغوش ملت بازگردند. در دهه سبز محرم، همه به خیابان می آییم تا نشان دهیم چرا قرنهاست که حق طلبی و ظلم ستیزی حسین (ع) را گرامی میداریم

در دهه سبز محرم، به نام مقدس انسان، به خیابان می آییم تا رای مان، کشور مان و حیثیت مان را پس بگیریم. به خیابان می آییم تا در گوش سنگین دیکتاتور فریاد بزنیم که ما صغیر نیستیم، بلکه انسانهایی رشید هستیم، آزاد هستیم، آزاده هستیم و زندگی ما از آن ماست و آن را هر طور که بخواهیم رقم میزنیم! به خیابان می آییم که امپراتوری ترس و دروغ و تحقیر را برای همیشه ویران کنیم

روزهای تاسوعا و عاشورای امسال، ایران یکپارچه فریاد نفی ظلم و استبداد خواهد بود
برگرفته از صفحه فیس‌بوک میرحسین موسوی

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

محرم سبز در راه است



بیانیه انقلاب سبز در دعوت عمومی برای شرکت در مراسم دهه محرم سبز :

لینک دانلود بیانیه با حجم بالا

لینک دانلود بیانیه با حجم کم


استنسیل برای محرم سبز:



دانلود استسیل با اندازه بزرگ‌تر



برنامه های جنبش سبز در محرم به تدریج تکمیل خواهد شد.

سبز باشید

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

فراخوان دانشجویان دانشگاه مازندران برای تجمع ۱۶ آذر در این دانشگاه

دانشجویان دانشگاه مازندران با صدور فراخوانی اینترنتی از تمامی دانشجویان این دانشگاه خواستند که در روز 16 آذر تجمع سبز خود را برای اعتراض به دولت کودتا برگزار نمایند.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر این دانشجویان با ایجاد وبلاگی به آدرس www.umazar.persianblog.ir فراخوان خود را اعلام کرده اند. این فراخوان در حالی صورت می گیرد که کمتر از ده روز پیش هشت نفر از دانشجویان به اتهام تجمعات خرداد ماه این دانشگاه به 48 ماه زندان تعزیری و 120 ضربه شلاق محکوم شدند. در هفته ی گذشته نیز سه نفر دیگر از دانشجویان این دانشگاه به اتهام برگزاری تجمع 13 آبان هر کدام با یک ترم محرومیت از تحصیل روبرو شدند.


در فراخوان جمعی از دانشجویان این دانشگاه از دانشجویان خواسته شده است که در روز دوشنبه با علایم سبز، پلاکارد و ماسک سبز در دانشگاه حضور یابند.


همچنین بنا بر اعلام وبلاگ این دانشجویان حراست دانشگاه و نیروهای امنیتی با ایجاد شایعه ای مبنی بر تعطیلی روز دوشنبه در این دانشگاه، سعی در گمراهی دانشجویان برای جلوگیری از برگزاری این مراسم را دارند.


با وجود تمامی تدابیر محدود کننده ی مسئولین دانشگاه، دانشجویان در حرکتی خودجوش با ایجاد این وبلاگ و ارسال پیام های کوتاه در سطحی گسترده به یکدیگر اطلاع رسانی می کنند.

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

من آزادی گیرم میاد، ‌تو چی؟

چند روز پیش توی یکی از پست‌های قبلی کامنتی با این مضمون داشتم:
"من طرف داره حق هستم ولي فكر ميكنم اگه آقاي احمدي نژاد حق نباشه شما هم نيستيد داريد اشتباهاتونو به مردم تحميل ميكنيد تا خودتون سود ببريد مردم هم ساده و شما ميخواهيد.......
كه يه روز ميفهميد اشتباه كرديد كه اون موقع فايده نداره شايدم همين الان ميدونيد اشتباه ميكنيد اما مثل بت پرستان به فكر منافع خودتون هستيد.
مرگ بر كسي كه بد اين مملكتو ميخواد.
دروود بر كسي كه دوست دار مردم و مملكتش هست و براي پيشرفتش سختي ميكشه.
به اميد درست شدن تمام مشكلات . يا علي
"

می‌خواستم پای همون کامنت جواب رو بنویسم. اما منصرف شدم و اینجا می‌نویسم. چون این ممکنه دغدغه‌ی فکری خیلی از افراد دیگری از این دست باشه، برای این که زحمت کامنت گذاشتن رو به اونها ندم، همین جا یک بار جواب رو می‌نویسم تا روشن بشن:
دست و دلم به این نمیره که دوست خطابت کنم، با این حال، دوست عزیز! گفتی که اشتباه می‌کنم و مردم رو هم تو اشتباه خودم غرق می‌کنم، تا به منافع خودم دست پیدا کنم! اما باید بگم که من خودم یکی از همین مردم هستم، بر خلاف آنچه که به ذهن شما خورانده شده، من خارجی نیستم و از بیگانه خط نمی‌گیرم. من رو با بیگانگان چه کار؟! من درد مردم رو با گوشت و پوست خودم حس می‌کنم، من خفقان و یاس رو از نزدیک توی چشمای مردم می‌بینم. حالا بگو تو در کجای این مردم جای داری که اینها رو نمی‌بینی؟
یه نگاهی به نظرسنجی بالا بنداز، متوجه می‌شی که مردم چی می‌خوان. من هیچ دستکاری توی آرا نکردم، تو هم می‌تونستی یکی از رأی دهندگان باشی، و احتمالا توی اون چند 10 درصد هستی! این‌جا برخلاف جامعه واقعی که توش زندگی می‌کنیم، دموکراسی برقراره، تو رأیت رو دادی، حرفت رو هم زدی، من هم جواب می‌دم، باز هم اگر به قلم اعتقاد داری می‌تونی حرف بزنی. اینجا لازم نیست کسی خفقان بگیره. پس حتما متوجه شدی که حق کدومه! تقلب؟ یا تلاش برای دموکراسی؟
می‌دونم از چی تعجب می‌کنی، از این که در قبال این همه وقت و زحمتی که اینجا صرف می‌کنم، چی گیرم میاد! یا شاید هم فکر کنی که بیکار هستم و از سر بیکاری و برای سرگرمی وقتم رو می‌ذارم. نه، اتفاقا مشغله کاری زیادی هم دارم، اما از همون فرصتی که برای استراحتم باقی می‌مونه استفاده می‌کنم و تا جایی که می‌تونم در این مسیر وقت می‌ذارم، تو این شهر کوچک با تمام سختی‌ها و خفقانی که درش حاکم هست، من از وقت و انرژی‌ام می‌ذارم تا شاید کمکی هر چند کوچک به پیشبرد اهداف مردم و گسترش امید در بین اونها کرده باشم. می‌دونم که این کار توی شهرهای کوچک خیلی مشکله و ممکنه خیلی کند پیش بره، اما من تلاش خودم رو انجام می‌دم، شاید بعضی وقتا امیدم کم‌تر شده باشه، اما هیچ وقت به این نتیجه نرسیدم که کارم اشتباهه، برعکس هر چه پیش‌تر می‌رم با دیدن تلاش و خستگی ناپذیری مردم بیش‌تر امیدوار می‌شم و قدم‌هام استوارتر می‌شه. اگر هم بخوام دست بکشم، نمی‌تونم، چون نقش خون روی صورت ندا هیچ وقت از ذهنم پاک نمی‌شه.
حتما پیش خودت می‌پرسی چی گیرم میاد، راستشو بخوای هیچی. می‌گم هیچی، چون احتمالا آزادی از نظر تو چیزی نیست. اما من آزادی گیرم میاد. حتما تو ذهنت می‌گی: آزادی؟! چه واژه غریبی!... من تعجبی نمی‌کنم، کسی که آزاده نیست، با آزادی هم میونه خوبی نداره. آدم‌هایی که تمام عمرشون عادت کردن شرف، آزادگی، و انسانیتشون رو با پول معامله کنن، باید هم آزادی براشون غریب باشه.. اما برای من خیلی بامفهومه، خیلی باارزشه، اون‌قدر باارزش که حتی اگر جانم رو هم در راه آزادی مردم سرزمینم بدم، باکی ندارم. می‌دونم که ممکنه قبل از این که بهش برسم، در راهش قربانی بشم، اما باز هم ادامه می‌دم. راستی تو هم لااقل یک بار امتحان کن، همه چی با پول معامله نمی‌شه،‌ چرا تو یکی از کسانی نباشی که برای آزادی تلاش می‌کنند؟ قبل از هر چیز آزاده شو، بعد قدمت روی چشم.

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

عکس: شعارنویسی در شاهی

سلام دوستان سبز

این چند تا عکس رو یکی از خوانندگان وبلاگ از یکی از محله های شاهی برای ما ارسال کرده. شاید یک یا چند نفر اینها رو نوشته باشن. به هر حال هیچ وقت ندیده که اینا کی نوشته شدن، اما به گفته خودش تقریبا یک روز بعد از از این که شعارها رو روی دیوار دیده، تمامی اونها به دست عوامل سرکوب خط خطی شدند. لااقل این باعث می‌شه که اونها هم یک تکونی به خودشون بدن. نباید از دیوارنویسی دست بکشیم. درسته که پاک می‌کنن، اما همین که زحمتشون زیاد می‌شه، همین که اون‌ها هم مجبور می‌شن اسپری سبز بخرن، و برای خط خطی کردن شعارها ما مجبور شن ناخودآگاه یک دور از روی شعار ما مشق بنویسن، همین یعنی مقاومت، یعنی مبارزه، تا آزادی. این نشونه خوبیه. هر کی اینا رو نوشته خیلی با دل و جرأت و البته خیلی پرانرژی و با انگیزه بوده، چون هر چی پاک می‌کنن، باز هم می‌نویسه. دلم نیومد زحمتش رو نادیده بگیرم و این عکس‌ها رو نذارم این‌جا. دست مریزاد دوست نادیده!


V سبز

مرگ بر حکومت کودتا
درود بر موسوی درود بر کروبی


مرگ بر حکومت کودتا
درود بر موسوی درود بر کروبی


مرگ بر حکومت کودتا
درود بر موسوی درود بر کروبی



می تونیم روند دیوارنویسی رو بهبود ببخشیم. مخصوصا برای 16 آذر این روش خیلی مؤثره. با تشکیل گروه های چندنفره شعارنویسی توی هر محله می‌تونیم به این کار نظم بیش‌تری ببخشیم. مهم نیست که پاک کنن. اگر هم خط خطی کنن، بیش‌تر باعث جلب توجه می‌شه. صورت مسأله همچنان باقی هست. در آینده بیش‌تر در مورد کار تیمی و تشکیل گروه‌های چندنفره شعارنویسی صحبت می‌کنیم.

سبز می‌مانیم